اولین پاییز باهم بودنمون مبارک...

ساخت وبلاگ
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد زندگی درد قشنگی ست، بجز شبهایش که بدون تو فقط خواب پریشان دارد یک نفر نیست تورا قسمت من گرداند؟؟؟ کار خیر است، اگر این شهر مسلمان دارد! خواب بد دیده ام، ای کاش خدا خیر کند، خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد! شیخ و من هردوطلبکار بهشتیم ولی من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر، سر و سریست که با موی پریشان دارد من از آن روزی که در بند توام فهمیدم زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد برچسب‌ها: دست خودت نیست, جان به جانت کنند عزیزی اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 529 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

یه زلزله ۴ ریشتری در تهران کافیه که بعضی دلها هزاران کیلومتر دورتر، ۸ ریشتر بلرزه … 

شنیدم باز تهران زلزله اومده. اونجا 4ریشتر اومد و تموم شد ولی تو دل من تا صبح میلرزه تا کامران خبر سلامتیش رو بهم بده. تا صبح دل نگرانم که نکنه امشب باز زلزله بیاد اونور. خیلی نگرانشم. خیلی. 

خدایا خودت مواظبش باش. دست من بهش نمیرسه، خدایا تو که دستت میرسه کاری بکن.

اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 158 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

  سلام به همه دوستای گلم. یک هفته ای غیبت داشتم. امشبم که تلگرام و اینستا کلا قطع شده گفتم یه سر بیام اینجا و ازتون بابت غیبتم عذرخواهی کنم. راستش روزهای پرکاری رو پشت سر میذارم.و بگم روزهای خوب بهتره. بالاخره حمایت ها و تشویق های کامران جواب داد و منو مصمم کرد تا از هنرم استفاده کنم. راستش اوایل فکر میکردم کامران چون دوستم داره بواسطه ی علاقه ش زیادی ازم تعریف میکنه. ولی بعد دیدم نه، دوستان و اطرافیانم خیلی از کارهام خوششون میاد. کامرانم که واقعا حمایتم میکنه و همیشه منو به جلو رفتن تشویق میکنه. بخاطر همین تصمیم گرفتم کلاس های حرفه ای کیک پزی و شیرینی تر ثبت نام کنم. برای تامین هزینه کلاسم مجبور شدم کار موقتی بردارم و عصرها تا شب برم سرکار. در همین حین به ذهنم رسید که توی یکی از فروشگاه های معتبر شهر غرفه بگیرم و دسر و اینجور چیزا سرو کنم. البته نه فقط دسرهای ساده. خلاصه که حسابی پیگیری کردم و مصمم دارم میرم جلو. امروز کلاس دسرهای بین المللی هم ثبت نام کردم. میخوام مدرک فنی حرفه ای دسر و کیک رو باهم بگیرم. نمیخوام کوتاه بیام. هدفم برام روشنه. سبک سنگین کردم. میدونم بگیر نگیر داره ولی میخوام ریسک کنم. با دست پر برم جلو و کم نیارم. بخاطر همین این روزها سرم خیلی شلوغ میشه. نمیتونم روی خانوادم حساب کنم. نه از لحاظ مالی و نه انگیزه ای. چون اصلا اهل ریسک نیستن و بجای حمایت بیشتر توی دلم اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 299 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

ای کاش دعای مرگ برای دیگر ملت ها از دهان ایرانیان بیفتد... ای کاش جمعه به جمعه برای نیمی از مردم جهان آرزوی مرگ و نیستی نکنیم؛  تا اینقدر مملکتمان دچار مرگ و غم و عزا نشود... همان انرژی منفی که بعد از هر نماز از حلقوم ایرانیان هیجان زده درمی آید، عاقبت برسر ایرانیان برمیگردد. کاش بعد از هرنماز، در مساجد آرزوی برکت و ایمان و یکتاپرستی برای تمام دنیا میکردیم؛ تا شاید قطره ای از این دریای انرژی مثبت به خودمان برگردد..... در آتش سوختند و در آب غرق شدند، مرگشان دردناک ترین پارادوکس دنیا بود.... اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 186 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

حجم کلاسام فوق العاده زیاده. هر شاخه از شیرینی پزی که فکرشو بکنید ثبت نام کردم. خیلی کم میرسم به وب سر بزنم. وب خیلی از دوستان خیلی وقته کامنت نذاشتم. سر زدم ها منتها فرصت کامنت گذاشتن نداشتم. خلاصه که یکم بی سروصدا شدم. از همگی معذرت میخوام. دیشب تولد داداشم بود و پخت کیک و شیرینی و اینجور چیزا به عهده من بود. از طرفی چون روز پرستار هم بود و زنداداش جانم هم پرستاره، یه کیک هم واسه زنداداش جونم باید درست میکردم.خلاصه دست به کار شدم و همه چیز به موقع حاضر شد. چون دست تنها بودم خیلی خسته شدم. اما خوب کاریه که علاقه دارم. ان شاءالله این خوراکی های خوشمزه رو برای کامران عزیزم درست کنم. اونم زیر سقف خونه خودمون... داداش گلم تولدت مبارک. ان شاءالله همیشه صحیح و سالم باشی و صدای خنده هات تو خونه باشه. کامران مهربونم، ان شاءالله خیلی زود میریم خونه ی خودمون و برات سنگ تموم میذارم نفسم. خدا تورو هم برام حفظ کنه. آمین اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 481 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

 بهمن...ماه خوش یمن من، به خانه ام خوش آمدی... ماه مهربانم... در حیرتم از این همه شگفتی... در دل سردی و سکوت آمدی اما... خانه ی قلب مرا گرم و پرشور کردی!!!! پارادوکس از این زیباتر؟؟؟؟ مگر میشود!!!!!! بهمن... سپید روی زیبا... این بار در کوله ت چه داری؟؟؟ بار پیش که آمدی، برایم شور عشق آوردی... این بار برایم مژده ی وصل بیاور... بهمن... ماه خوب من... پ.ن. پارسال این روزا بود که اولین بار با کامران آشنا شدم. عاشق شدم. شیدا شدم. و این یعنی رابطه ی عاشقانه ی ما یک ساله شد. یک سال پراز شادی... پ.ن. آخرین باری که دست به قلم شده بودم، دوران راهنمایی بود. اون موقع ها ذهنم خلاق تر از الان بود. یادمه تنها کسی که هرجلسه اجازه داشت انشاش رو بخونه من بودم. واقعا بقیه از خوندن انشاهام لذت میبردن. این بار هم تصمیم گرفتم خودم بنویسم. نمیدونم هنوز هم مثل اونموقع ها نوشته هام ارزش خوندن داره یا نه؟؟؟ پ.ن. کامران عزیزم، یکساله این افتخار نصیبم شده که تورو توی زندگیم داشته باشم. یکساله دارم به معنای واقعی زندگی میکنم، نفس میکشم، عشق بازی میکنم. یکساله مثل یه کوه پشتم بودی و مثل یه دوست شونه به شونه م راه اومدی و مثل یه عشق تو قلبم نشستی. مثل عشق که نه، دقیقا خود عشق هستی برام. دلیل ارامشم و حال خوب این روزامی. ممنونم که اومدی، ممنونم که هستی. ممنونم که خواهی موند.  عشقم! کامرانم! اولین تولد عشقمون مب اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 155 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 3:34

خیلی دلم گرفته. نه اینکه مشکلی داشته باشم. نه! اصلا! همه چیز داره خیلی خوب پیش میره. از کلاسام راضی ام. مربیم هم خیلی ازم راضیه. میگه استعدادم عالیه و زود یاد میگیرم. علاوه بر کیک کلاس های دیگه هم ثبت نام کردم. مثل شیرینی ویژه عید، ژله تزریقی، ژله تزریقی سه بعدی، سفره ارایی و میوه ارایی،فینگرفود و... همه چیز خوبه ولی باز یه چیزی کمه. همون اصل کاری کمه.این روزا بدجور دلتنگشم. دوریش عذاب آور شده. خیلی وقتا بهش احتیاج دارم. به حضورش. به لمسش. به اینکه وقتی خسته م یا میخوام بهونه بگیرم، مثل وقتایی که پیششم دستامو تو دستاش بگیره و تو چشمام زل بزنه و بگه نگران نباش. هرچیزی بشه و هرکاری کنی من کنارتم. من باهاتم. گاهی دوستدارم باشه و محکم بغلش کنم. چشمامو تو بغلش ببندم و بگم خیلی خوبه که هستی. بگم همیشه باش. همیشه به چشمام خیره شو. همیشه بهم لبخند بزن. امشب خیلی بیشتر نبودشو حس کردم. کاش پیشم بود. کاش زودتر بتونم ببینمش. خدایا خودت به قلبم طاقت بده. خدایا خودت کمکم کن که دوام بیارم. کامرانم خیلی بهت احتیاج دارم. خیلی دوریت آزاردهنده ست. اگه هرثانیه هم پیشم باشی بازم ازت سیر نمیشم. خیلی دوستتدارم. خیلی برام عزیزی. به امید دوباره دیدنت عشقم... اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 12:36

تو آن شعری که من جایی نمیخوانم، که میترسم، به جانت چشم زخم آید، چو میگویند تحسینت... از روزهای تعطیل بیزارم. روزهای تعطیل رسما کامرانو ازم میگیره.دیوونم میکنه دیوونههههه... روز پنجشنبه اولین جلسه ی سفره آراییم بود. برخلاف تصورم خیلی خوب پیش رفتم.بین چهارنفری که سرکلاس بودیم تنها کسی که بدون خرابکاری گل هاشو زد من بودم. سراپا شوق و انگیزه برای یادگیری. امروز گفتم بیشتر تمرین کنم که دستم پر بشه. پس افتادم به جون خیار و شلغم و لبو ها. نتیجه شد چیزی که تو عکس پایین میبینین. با دیدنش حسابی خستگی از تنم درومد. تو در هوای منی، پای رفتنم لنگ است... ببین چگونه زمین، با هوا هماهنگ است! چه عاشقانه دچار همند، دل هامان... دلت گرفته برای من و منم دلم تنگ است... برچسب‌ها: تو فرق داری با همه دنیا, من عاشق این حس تبعیضم اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 1035 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 12:36

 سلام. چند روز پیش یه دوست عزیز و کنجکاوی این کامنت رو برای من گذاشت. تا الان مونده بودم جواب بدم یا بی جواب از کنارش بگذرم. درنهایت تصمیم گرفتم جواب بدم. دوست عزیز معیار و ملاک دوست داشتن پول و تامین مخارج نیست. نمیدونم دختری یا پسر. اگه دختری امیدوارم طرز فکرت رو عوض کنی و با این افکار بقیه دخترها رو بدنام نکنی. اگرم پسری توصیه میکنم بیشتر تو رابطت با دخترای اطرافت دقت کنی. دختری که بخاطر پول و تامین هزینه هاش تورو بخواد، اولین باری که دستت خالی بشه عشق اونم کم میشه. ضمن اینکه دوست عزیز من یه سوال از شما دارم. مگه شما چقدر از جزئیات رابطه ی من و کامران خبر داری؟؟؟ که انقد راحت میگی کمک نمیکنه؟؟؟ اتفاقا از همون روز اولی که این تصمیم رو گرفتم کامران گفت تمام هزینه های کلاس منو میده.ولی خودم قبول نکردم. گفتم تا جایی که بتونم خودم میدم هرجاش واقعا کم اوردم اونوقت از ایشون میخوام کمک کنه. خوبه که ما آدما یاد بگیریم سطح توقعمون رو پایین بیاریم. توقع نداشته باشیم کسی که گفت دوسمون داره از علاقه ش استفاده کنیم. بشینیم تو خونه و انتظار داشته باشیم حساب بانکیمون پر بشه. اینهمه خانم شاغل تو کل دنیا هست. آیا اینا ناموس کسی نیستن؟؟؟؟ یا اینکه همشون از روی نیاز اومدن سرکار؟؟؟؟ من از 20 سالگی مشغول به کار شدم و از همون سال تمام مخارج پوشاک و مخارج متفرقه م رو خودم تامین کردم. چون مستقل بودن اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 181 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 4:02

 حس خوبی ندارم. انگار دارم خفه میشم. مثل اینکه یه مار دور گردنت حلقه زده باشه و هر لحظه بیشتر خودشو جمع کنه. و تو حتی نتونی فریاد بزنی. دلم میخواد داد بزنم. فریادکنم و گله کنم از آدمایی که با کاراشون دارن خوشبختیمو ازم میگیرن.اما نمیتونم. نه دستم بهشون میرسه و نه زورم. امروز هیچی نتونست منو بخندونه. نه کارهای بامزه ی هانیه و نه هندونه ای که خاله کلی گشته بود تا پیدا کرده بود که منو خوشحال کنه. امروز کوه درد بودم. هنوزم هستم. و فقط یه نفره که میتونه آرومم کنه.  امروز بحدی عصبانی بودم که خاله نمیذاشت کسی رو مخم بره. چون میدونست فقط یه تلنگر کافیه تا خشمم بشه اشک و از گوشه ی چشمم سرازیر بشه. میدونه من هیچوقت ناراحتی و عصبانیتمو فریاد نمیزنم، بلکه اونا رو با اشک از چشمم بیرون میریزم. خاله دیگه منو شناخته. میدونه من به ندرت این حال بهم دست میده و اینم میدونه که وقتی اینجوری ام چقدر داغون میشم. وقتی ساکت میشم. وقتی لب از لب باز نمیکنم. وقتی هندسفری تو گوشمه و خودمو به کارای خونه سرگرم میکنم که مجبور نشم با کسی حرف بزنم. وقتی یه چشمم مدام به گوشیه که شاید خبر خوبی بهم برسه و یهو از این رو به اون رو بشم. برام دعا کنید. خیلی دعا کنید. نباید اینطوری بمونه. من نمیتونم اینطوری برگردم. نمیتونم... اولین پاییز باهم بودنمون مبارک......ادامه مطلب
ما را در سایت اولین پاییز باهم بودنمون مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghihambato بازدید : 522 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 18:19